من فقط می دانم که هیچ چیز نمی دانم

 من فقط می دانم که هیچ چیز نمی دانم

David Ball

من فقط می دانم که هیچ چیز نمی دانم عبارتی از فیلسوف یونانی سقراط است.

معنای من فقط می دانم که نمی دانم هیچ چیز باعث شناخت جهل خود سقراط ، یعنی جهل خود را تشخیص می دهد.

فیلسوف با استفاده از پارادوکس سقراطی، مقام معلمی یا دانای بزرگ هر نوع معرفتی را قاطعانه انکار کرد. .

منطقاً سقراط با بیان اینکه هیچ نمی داند، این واقعیت را تأیید می کند که او نیز چیزی برای آموزش ندارد.

بعضی از فیلسوفان و متفکران نمی دانند بر این باورند که سقراط این عبارت را اینگونه گفته است، اما در این که محتوا در واقع از فیلسوف یونانی است، شکی نیست.

اما افراد دیگری ادعا می کنند که سقراط مسئول چنین عبارتی نبوده است. در آثار افلاطون - معروف ترین شاگرد سقراط - یافت نمی شود، زیرا چنین آثاری ظاهراً حاوی تمام آموزه های فیلسوف چیره دست است.

عقیده بر این است که این عبارت ممکن است در خلال گفتگو با او بیان شده باشد. آتنی ها که دانش زیادی نداشتند. در گفتگو با ساکنان آتن، سقراط ادعا کرد که او هیچ چیز نجیب و خوبی نمی داند.

برخی از نویسندگان اظهار می کنند که چنین سخنانی نشان می دهد که اعتراف سقراط به نادانی نشان دهنده جنبه فروتنانه اوست. برخی دیگر نشان می‌دهند که مفهوم فروتنی تنها با مسیحیت پدیدار شد، اما به آن نزدیک نشدسقراط.

بسیاری از متفکران نیز موضع سقراط را مورد بحث قرار داده اند و بیان کرده اند که چنین عبارتی به عنوان کنایه یا راهبرد آموزشی برای آموزش و جلب توجه شنوندگان به کار می رفته است.

نسخه دیگری توضیح می دهد. این عبارت "من فقط می دانم که هیچ نمی دانم" را سقراط زمانی که اوراکل اعلام کرد که فیلسوف خردمندترین مرد یونان است، گفته شد.

اگرچه این عبارت در نوشته های افلاطون جمع آوری نشده است، اما محتوا با آن سازگار است. با تمام افکاری که سقراط موعظه کرد.

همچنین ببینید: خواب صدپا: بزرگ، کوچک، مرده، کنار بدن و غیره.

سقراط دشمنان بی شماری را جمع آوری کرد تا بتواند با فروتنی کشف خود را تشخیص دهد. چنین افرادی او را به سوء استفاده از لفاظی برای دروغ پردازی متهم کردند.

سقراط در 70 سالگی به اتهام تحریک نظم عمومی، تشویق آتنی ها به عدم اعتقاد به خدایان و همچنین فساد به محاکمه برده شد. جوانان با روش های پرسشگری خود.

سقراط این فرصت را داشت که عقاید خود را پس بگیرد، اما او همچنان بر تزهای خود ثابت قدم ماند. محکومیت او نوشیدن یک فنجان زهر بود.

سقراط در محاکمه خود این جمله را به زبان آورد: "زندگی بی فکر ارزش زیستن ندارد".

توضیح عبارت تنهایی من می دانم که هیچ چیز نمی دانم

جمله سقراط «فقط می دانم که هیچ نمی دانم» دو نوع معرفت متضاد را در بر می گیرد: نوع دانشی که از طریق یقین یافت می شود و دیگری.دانشی که از طریق باور موجه به دست می آید.

سقراط خود را نادان می داند، زیرا مطمئن نیست، و روشن می کند که علم مطلق فقط در خدایان وجود داشته است.

این عبارت به این معناست که نمی توان چیزی را با آن شناخت یقین مطلق، اما بدیهی است که به این معنا نیست که سقراط مطلقاً چیزی نمی دانست.

این عبارت تاریخی پس از این استخراج شد که سقراط متوجه شد که همه معتقد بودند که فیلسوف دانش عمیقی در مورد موضوعی دارد، در حالی که در واقعیت، , دقیقاً اینطور نبود.

حکمت متفکر یونانی این بود که هیچ توهمی را درباره دانش خود تغذیه نکند.

به وسیله این عبارت، فرد می تواند بفهمد، بیاموزد. و با این فرض که فرد در مورد چیزی اطلاعات ندارد بهتر از صحبت کردن بدون دانستن است، روشی متفاوت برای زندگی در پیش بگیرد. وقت آن است که بیشتر بیاموزیم.

از سوی دیگر، کسانی که می دانند نمی دانند اغلب تمایل به تغییر این وضعیت دارند و همیشه تمایل خود را برای یادگیری بیشتر نشان می دهند.

روش سقراطی

این روشی بود برای تعقیب دانش که توسط سقراط ایجاد شد و به آن دیالکتیک نیز می گویند.

سقراط از طریق آن از گفتگو به عنوان راهی برای رسیدن به حقیقت استفاده کرد. 3>

یعنی از طریق گفتگو بین فیلسوف و شخصی (که ادعا می کردسقراط تا زمانی که به نتیجه‌ای برسد از مخاطب سؤال می‌کرد.

معمولاً فیلسوف می‌توانست به مخاطب نشان دهد که چیزی نمی‌داند یا در مورد موضوع مورد نظر اطلاعات بسیار کمی دارد. 3>

معمولاً سقراط فقط دعاهایی را که مخاطب بر زبان می آورد بررسی و بازجویی می کرد.

به وسیله چنین سؤالاتی، گفت و گو تنظیم می شد و فیلسوف حقایق آن گفتگو را که او بود تفسیر می کرد. متقاعد شده است که او همه چیز را در مورد آن موضوع می داند. سقراط با برانگیختن و تحریک گوینده، تنها زمانی که خودش به جواب رسید، از بازجویی از او دست کشید.

همچنین ببینید: تعبیر خواب مرغ مگس خوار چیست؟

برخی فیلسوفان اظهار می دارند که سقراط در روش خود از دو مرحله استفاده می کند - کنایه و هجو.

طنز، به عنوان یک روش گام اول عبارت بود از اعتراف به جهل خود به منظور عمیق تر شدن در حقیقت و از بین بردن دانش واهی. از سوی دیگر، Maieutics با عمل روشن کردن یا "زایش" دانش در ذهن یک فرد همراه است.

David Ball

دیوید بال یک نویسنده و متفکر ماهر است که اشتیاق زیادی به کاوش در قلمروهای فلسفه، جامعه شناسی و روانشناسی دارد. دیوید با کنجکاوی عمیق در مورد پیچیدگی های تجربه انسانی، زندگی خود را وقف کشف پیچیدگی های ذهن و ارتباط آن با زبان و جامعه کرده است.دیوید دارای مدرک Ph.D. در فلسفه از یک دانشگاه معتبر که در آن بر اگزیستانسیالیسم و ​​فلسفه زبان تمرکز کرد. سفر آکادمیک او او را با درک عمیقی از ماهیت انسان مجهز کرده است و به او اجازه می دهد تا ایده های پیچیده را به شیوه ای واضح و قابل ارتباط ارائه کند.دیوید در طول زندگی حرفه‌ای خود مقالات و مقالات تأمل برانگیزی نوشته است که به عمق فلسفه، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی می‌پردازند. آثار او موضوعات متنوعی مانند آگاهی، هویت، ساختارهای اجتماعی، ارزش‌های فرهنگی و مکانیسم‌هایی که رفتار انسان را هدایت می‌کنند را به دقت بررسی می‌کند.فراتر از فعالیت‌های علمی‌اش، دیوید به دلیل توانایی‌اش در ایجاد پیوندهای پیچیده بین این رشته‌ها مورد احترام است و دیدگاهی جامع در مورد پویایی شرایط انسانی به خوانندگان ارائه می‌دهد. نوشته‌های او به طرز درخشانی مفاهیم فلسفی را با مشاهدات جامعه‌شناختی و نظریه‌های روان‌شناختی ادغام می‌کند و خوانندگان را دعوت می‌کند تا نیروهای زیربنایی را که افکار، اعمال و تعاملات ما را شکل می‌دهند، کشف کنند.به عنوان نویسنده وبلاگ چکیده - فلسفه،جامعه شناسی و روانشناسی، دیوید متعهد به تقویت گفتمان فکری و ترویج درک عمیق تر از تعامل پیچیده بین این زمینه های به هم پیوسته است. پست‌های او به خوانندگان فرصتی می‌دهد تا با ایده‌های تفکر برانگیز درگیر شوند، مفروضات را به چالش بکشند و افق‌های فکری خود را گسترش دهند.دیوید بال با سبک نوشتاری شیوا و بینش عمیق خود، بدون شک یک راهنمای آگاه در قلمروهای فلسفه، جامعه شناسی و روانشناسی است. وبلاگ او با هدف الهام بخشیدن به خوانندگان برای شروع سفرهای درون نگری و بررسی انتقادی خود، در نهایت منجر به درک بهتر خود و دنیای اطرافمان می شود.