هلنیسم

 هلنیسم

David Ball

هلنیسم که "هلنیسم" نیز نامیده می‌شود، دوره‌ای بود که با اوج نفوذ جغرافیایی تأثیر فرهنگ یونانی مشخص شد که می‌توان آن را فرهنگ هلنیستی نیز نامید. 3>

برای توضیح اینکه هلنیسم چیست، شایسته است مشخص شود که چه دوره ای را شامل می شود. رسم بر این است که دوره هلنیستی بین مرگ امپراتور مقدونی اسکندر مقدونی که اسکندر مقدونی نیز نامیده می شود، در سال 323 قبل از میلاد و ظهور امپراتوری روم است.

از جمله وقایعی که معمولاً به عنوان نشانه های پایان دوره هلنیستی استفاده می شود، نتیجه گیری فتح یونان توسط رومیان در اواسط قرن دوم قبل از میلاد است. و فتح مصر توسط رومیان در سال 31 قبل از میلاد

پادشاه فیلیپ دوم موفق شده بود مقدونیه را در موقعیتی هژمونیک در میان شهرهای یونان قرار دهد. با ترور او در سال 336 قبل از میلاد، پسرش اسکندر به پادشاهی رسید. اسکندر مقدونی علاوه بر تکمیل سلطه مقدونیه بر یونان که پدرش آغاز کرده بود، قلمروهای خود را بسیار گسترش داد.

فتوحات اسکندر فرهنگ یونانی را به نقاط مختلف جهان آورد و نفوذ آن را گسترش داد. مرگ اسکندر که هیچ وارث بالغی بر جای نگذاشت، باعث شد که امپراطوری وسیع او به چندین پادشاهی که توسط مقامات ارشدش کنترل می شد تقسیم شود. این دوره با مهاجرت یونانیان به پادشاهی های جانشین مشخص شدامپراتوری اسکندر.

برای استناد به معنای دیگری از واژه هلنیسم، می توان به کلمه یا عبارتی از زبان یونانی اشاره کرد.

کلمه هلنیستی در قرن نوزدهم توسط یوهان گوستاو درایسن مورخ آلمانی به دوره‌ای اشاره می‌کند که فرهنگ یونانی به دلیل فتوحات اسکندر در خارج از جهان یونان گسترش یافته است.

پس از تکمیل توضیح معنای هلنیزم، می‌توان به ادامه مطلب رفت. به بحث در مورد قلمرو تحت تسلط هلنیسم.

همچنین ببینید: رویای موش: سفید، قهوه ای، سیاه، خاکستری، مرده و غیره.

قلمرو تحت سلطه هلنیسم

فتح اسکندر مقدونی فرهنگ هلنیستی را به مناطقی مانند ایران آورد. مصر، آسیای صغیر، بین النهرین، بخش هایی از آسیای مرکزی و هند امروزی، پاکستان و افغانستان، شمال آفریقا و اروپای شرقی. به زبان عامه، این دوره با تعامل بین فرهنگ یونانی و فرهنگ ها و نهادهای سرزمین های فتح شده مشخص شد. به عنوان مثال، سلسله بطلمیوسی مصر که توسط بطلمیوس اول، یکی از فرماندهان سپاه اسکندر تأسیس شد، آداب و رسوم مصری مانند ازدواج خواهر و برادر را پذیرفت.

گسترش فرهنگ هلنیستی

اکنون که از هلنیسم و ​​دوره تاریخی آن مطلع شدیم، می توان از گسترش فرهنگ یونانی که شاهد آن بود صحبت کرد.

از جمله فرهنگ یونانی.از مراکز بزرگ فرهنگ هلنیستی می توان به شهرهای اسکندریه در مصر که توسط اسکندر تأسیس شد و شهر انطاکیه که توسط سلوکوس اول نیکاتور یکی از سرداران اسکندر تأسیس شد اشاره کرد.

شهر در اسکندریه، کتابخانه اسکندریه، یکی از مهم‌ترین و مشهورترین کتابخانه‌های دوران باستان، قرار داشت.

از مکاتب اصلی فلسفی یونانی‌گرایی می‌توان به رواقی‌گرایی، مکتب مشاء، اپیکوریانیسم، مکتب فیثاغورث، پیرونیسم و ​​بدبینی.

رواقی در قرن 3 قبل از میلاد پایه گذاری شد. توسط Zeno of Citium. رواقی گرایی دفاع می کرد که هدف زندگی مطابق با طبیعت زیستن است و نیاز به توسعه خویشتن داری را موعظه می کرد.

مکتب پیرامونی مکتب فیلسوفانی بود که تدریس می کردند و آن را گسترش می دادند. فلسفه ارسطو. آنها استدلال کردند که خوشبختی را می توان از طریق رفتار با فضیلت به دست آورد، که شامل جستجوی تعادل بین افراط و تفریط است. ارسطو، یکی از مهم ترین فیلسوفان تمام دوران، در جوانی به اسکندر درباره فلسفه، هنر و منطق از جمله موضوعات دیگر آموزش داد.

همچنین ببینید: دولت لیبرال

اپیکوریسم توسط اپیکور در قرن سوم پایه گذاری شد. قبل از میلاد مسیح. او از دنبال کردن لذت به عنوان معنای زندگی دفاع کرد، اما فهمید که نبود رنج جسمی یا روانی بزرگترین لذت است. او طرفدار زندگی ساده و پرورش بوددوستی.

پیرونیسم یک مکتب فلسفی متعلق به شاخه شک گرایی بود که با عقاید جزمی مخالفت می کرد و از شک و تحقیق دائمی دفاع می کرد. بنیانگذار آن پیرهوس الیس، در قرن چهارم قبل از میلاد بود.

Cynics فیلسوفان زاهدی بودند که ایده های آنها تأثیر زیادی بر ظهور فلسفه رواقیان گذاشت. بدبین ها طرفدار این بودند که مردم مطابق با طبیعت زندگی با فضیلت دارند. آنها دستیابی به کالاهایی مانند ثروت، قدرت و شهرت را رد کردند.

بسیاری از مکاتب برجسته فلسفی حتی پس از پایان دوره هلنیستی، تأثیر شدیدی بر نخبگان و روشنفکران داشتند. برای مثال، دولتمرد و نویسنده رومی، سنکا، که در قرن اول پس از میلاد می زیست، و امپراتور روم، مارکوس اورلیوس، که در قرن دوم پس از میلاد می زیست، رواقی بودند.

گسترش مسیحیت در سراسر جهان روم و بعدها ظهور اسلام منجر به پایان یافتن مکاتب فلسفی هلنیسم شد، اگرچه هنوز بر متفکران جهان قرون وسطی و رنسانس تأثیر می گذاشتند.

پایان دوره هلنیستی

گسترش روم منجر به فتح مناطقی شد که قبلاً توسط اسکندر یا جانشینان وی فتح شده بود.

همانطور که در بالا در هنگام تلاش برای توضیح اینکه هلنیسم چیست، از جمله وقایعی است که اغلب وجود دارد. به عنوان نشانگر پایان دوره هلنیستی استفاده می شودتکمیل فتح یونان توسط رومیان در اواسط قرن دوم قبل از میلاد. و فتح مصر، سپس تحت کنترل سلسله بطلمیوس، توسط رومیان در 31 قبل از میلاد

پایان کتابخانه اسکندریه

در پایان دوره هلنیستی و پس از آن، کتابخانه اسکندریه مبارزه کرد و در نهایت وجود نداشت.

یکی از نشانه های آغاز انحطاط کتابخانه اسکندریه، پاکسازی روشنفکران از شهر اسکندریه بود که بسیاری از آنها بودند. شهر را ترک کرد، مراکز آموزشی ایجاد کرد یا در شهرهای دیگر تدریس کرد. این پاکسازی به دستور بطلمیوس هشتم فیسکائو صادر شد.

در دوره پایانی حکومت خود، سلسله بطلمیوس که با تهدیداتی مانند بی ثباتی اجتماعی علیه قدرت خود مواجه شد، شروع به اهمیت کمتری به کتابخانه نسبت به آنچه استفاده می کرد، کرد. به، شروع به استفاده از سمت رئیس کتابدار برای پاداش دادن به حامیان.

اعتقاد بر این است که یک آتش سوزی بزرگ به طور تصادفی توسط سربازان ژولیوس سزار رومی که در شهر اسکندریه در زمان روم محاصره شده بودند، ایجاد شد. جنگ داخلی بین طرفداران سزار و طرفداران پمپی. آتش سوزی ممکن است به بخش قابل توجهی از کتابخانه اسکندریه و مجموعه آن رسیده باشد.

در زمان حکومت رومیان در مصر، کمبود علاقه و بودجه باعث تضعیف کتابخانه اسکندریه شد که احتمالاً در قرن شانزدهم وجود نداشت. قرن سوم پس از میلاد در نتیجهرویدادهایی مانند، برای مثال، قطع بودجه موش اسکندریه (یک موسسه فرهنگی که کتابخانه بخشی از آن بود) به عنوان انتقام امپراتور کاراکالا به شهر اسکندریه برای مقاومت آن در برابر حکومت روم.

سایر رویداد این دوره که ممکن است عامل پایان یافتن کتابخانه اسکندریه باشد، تخریب آن در سال 272 پس از میلاد بود. از قسمتی از شهر که در آن توسط نیروهای امپراتور روم اورلیان قرار داشت که برای بازپس گیری شهری که تحت کنترل امپراتوری پالمیرا بود می جنگیدند. اما کاملاً ممکن است که پایان کتابخانه اسکندریه با مشکلاتی که با آن روبرو بود به تدریج به پایان برسد.

داستان معروفی درباره پایان کتابخانه اسکندریه می گوید که در سال 640 بعد از میلاد به آتش کشیده شد. ج - طبق دستور خلیفه عمر که گفته است آثار موجود در کتابخانه یا با قرآن (یا قرآن) که کتاب مقدس اسلام است موافق است، در این صورت بی فایده و بی نیاز خواهد بود. حفظ شود و یا موافقت نکنند که در این صورت مضر بوده و باید از بین بروند. این داستان با تردیدهایی در بین مورخان روبرو می شود. اگر درست باشد، شاید اشاره به مؤسسه فرهنگی دیگری باشد که پس از پایان کتابخانه اسکندریه تأسیس شد.

اهمیت هلنیزم در هنر و علوم

دوره هلنیستی بزرگاهمیت برای هنر و علوم هنر هلنیسم با رویکردی واقع‌گرایانه‌تر مشخص می‌شد که احساسات (به‌جای چهره‌های آرام هنر یونانی دوره کلاسیک) را به تصویر می‌کشید، تفاوت‌های سنی، اجتماعی و قومیتی را به تصویر می‌کشید، و اغلب بر احساسات اروتیک تأکید می‌کرد. از مشهورترین آثار این دوره می‌توان به مجسمه‌های ویکتوریا ساموتراس و ونوس میلو اشاره کرد.

معماری آن دوره متاثر از عناصر آسیایی بود که معرفی طاق و طاق آن را آشکارتر کرد. . معابد یونانی که در آن دوره ساخته شده‌اند، بزرگ‌تر از معابد دوره کلاسیک یونان هستند.

کمی از ادبیات یونانی تا زمان ما باقی مانده است. تراژدی های آن دوره که باقی مانده اند تنها به صورت تکه تکه انجام می شوند. تنها کمدی که به طور کامل به روزگار ما می رسد O Díscolo (یا O Misantropo) نوشته مناندرو است، نویسنده ای که یکی از اولین نمایندگان کمدی جدید بود که تأکید بیشتری بر موضوعات روزمره داشت و احساسات و اعمال را نشان می داد. از مردم عادی.

در شعر، می توان از کالیماخوس، محققی که اشعار حماسی و سرودهای حماسی را در میان انواع دیگر شعر، و تئوکریتوس که ژانر شبانی را پدید آورد، به عنوان نویسندگان برجسته نام برد.

<0 برای اینکه بفهمیم هلنیسم در تاریخ علم به چه معناست، می توان به برخی از نام های بزرگ علم در آن دوره اشاره کرد: به عنوان مثال، هندسه اقلیدس، چندمیت.ارشمیدس سیراکوزی، ریاضیدان اراتوستن سیرنه، که محیط سیاره ما را محاسبه کرد، و هیپارخوس اخترشناس نیقیه.

پزشک هروفیلوس اولین محققی بود که جسد انسان را به طور سیستماتیک تشریح کرد. آثاری که او اکتشافات خود را در آنها ثبت کرد به روزگار ما نرسید، اما جالینوس، پزشک مهمی که در قرن دوم پس از میلاد می زیست، به طور گسترده ای مورد استناد قرار گرفت.

فیلسوف تئوفراستوس، جانشین ارسطو در لیسیوم، وقف کرد. خود، در میان موضوعات دیگر، به طبقه بندی گیاهان و یکی از پیشگامان گیاه شناسی بود.

به عنوان نمونه ای از دستاوردهای یونانی، می توان به ماشین آنتی کیترا اشاره کرد، دستگاهی که در میان آثار باستانی یافت می شود. کشتی غرق شده در نزدیکی جزیره یونانی Antikythera. به گفته محققان، بین اواخر قرن دوم قبل از میلاد تولید شده است. و آغاز قرن 1 قبل از میلاد. این دستگاه نوعی کامپیوتر آنالوگ بود که از چرخ دنده برای نشان دادن مدار ستارگانی مانند خورشید، ماه و سیارات منظومه شمسی استفاده می کرد تا با توجه به دانش نجومی آن زمان، سعی در پیش بینی موقعیت ستارگان و کسوف داشته باشد. 3>

David Ball

دیوید بال یک نویسنده و متفکر ماهر است که اشتیاق زیادی به کاوش در قلمروهای فلسفه، جامعه شناسی و روانشناسی دارد. دیوید با کنجکاوی عمیق در مورد پیچیدگی های تجربه انسانی، زندگی خود را وقف کشف پیچیدگی های ذهن و ارتباط آن با زبان و جامعه کرده است.دیوید دارای مدرک Ph.D. در فلسفه از یک دانشگاه معتبر که در آن بر اگزیستانسیالیسم و ​​فلسفه زبان تمرکز کرد. سفر آکادمیک او او را با درک عمیقی از ماهیت انسان مجهز کرده است و به او اجازه می دهد تا ایده های پیچیده را به شیوه ای واضح و قابل ارتباط ارائه کند.دیوید در طول زندگی حرفه‌ای خود مقالات و مقالات تأمل برانگیزی نوشته است که به عمق فلسفه، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی می‌پردازند. آثار او موضوعات متنوعی مانند آگاهی، هویت، ساختارهای اجتماعی، ارزش‌های فرهنگی و مکانیسم‌هایی که رفتار انسان را هدایت می‌کنند را به دقت بررسی می‌کند.فراتر از فعالیت‌های علمی‌اش، دیوید به دلیل توانایی‌اش در ایجاد پیوندهای پیچیده بین این رشته‌ها مورد احترام است و دیدگاهی جامع در مورد پویایی شرایط انسانی به خوانندگان ارائه می‌دهد. نوشته‌های او به طرز درخشانی مفاهیم فلسفی را با مشاهدات جامعه‌شناختی و نظریه‌های روان‌شناختی ادغام می‌کند و خوانندگان را دعوت می‌کند تا نیروهای زیربنایی را که افکار، اعمال و تعاملات ما را شکل می‌دهند، کشف کنند.به عنوان نویسنده وبلاگ چکیده - فلسفه،جامعه شناسی و روانشناسی، دیوید متعهد به تقویت گفتمان فکری و ترویج درک عمیق تر از تعامل پیچیده بین این زمینه های به هم پیوسته است. پست‌های او به خوانندگان فرصتی می‌دهد تا با ایده‌های تفکر برانگیز درگیر شوند، مفروضات را به چالش بکشند و افق‌های فکری خود را گسترش دهند.دیوید بال با سبک نوشتاری شیوا و بینش عمیق خود، بدون شک یک راهنمای آگاه در قلمروهای فلسفه، جامعه شناسی و روانشناسی است. وبلاگ او با هدف الهام بخشیدن به خوانندگان برای شروع سفرهای درون نگری و بررسی انتقادی خود، در نهایت منجر به درک بهتر خود و دنیای اطرافمان می شود.